zendegi

درد دوستی ...

انحنای روح من شانه‌های خسته‌ی غرور من تکیه‌گاه بی‌پناهی دلم شکسته است کتف گریه‌های بی‌بهانه‌ام بازوان حس شاعرانه‌ام زخم خورده است دردهای پوستی کجا؟ درد دوستی کجا؟
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 2:35 توسط Ali Farhadi |